خط خطی های ذهن من !×!

خط خطی های ذهن من !×!

بزرگترین لذت در زندگی انجام کاری است که دیگران می گویند نمیتوانی !! ☺
خط خطی های ذهن من !×!

خط خطی های ذهن من !×!

بزرگترین لذت در زندگی انجام کاری است که دیگران می گویند نمیتوانی !! ☺

سالگرد مرحوم علی اکبر آموزگار

هیــس، قدری آرام حرف بزن، خوب گوش کن

صدای نفس هایش نمی­ آید، اما صدای تپش قلبش چرا

صدای خنده هایش نمی­ آید، اما خون در شریان هایش جاریست

صدای قدم هایش نمی­ آید، اما عطر خوش زائرالرضایی اش پابرجاست

قهقهه هایش اما، چرا، صدای قهقهه هایش می­ آید

صدای قهقهه های مَردترین ِ مَردهای این روزها

صدای قهقهه های مرحوم علی اکبر آموزگار

می­دانم، میبینی، میشونی و درک میکنی

پس بدان و ببین و درک کن که راهت، ادامه دارد

سالگرد پرواز ملکوتی مرحوم علی اکبر آموزگار و همسفرانش ،

زائرین حضرت الرضا(ع) رو به

خانواده محترم، بازماندگان، همشهریان تسلیت میگویم.

نظرات 8 + ارسال نظر
شهرخوبان چهارشنبه 14 مرداد 1394 ساعت 20:18 http://mohamadsaedi.blog.ir/

با سلام وبا تشکر از متن فاخرت
خدا رحمت کند علی رقا و پدر بزرگوارش را که تحمل مرگ علی را نیافت خدا رحمت کند علی را که قلب مهربانش امروز در سینه جوانی از خطه جنوب می طبد و کلیه های حیات دوباره بدون درد به دونفر دیگر را داده خدا رحمتکند علی رقا که کبدش یکی از خادم امامرضا را حیات دوباره بخشید علی آموزگار خورشیدی که شکست تا ستاره های زندگی دوباره بیابند درود خدا بر علی اموزگار و پدرش الی یوم الدین بادعلی امروزدر چند نقطه از جغرافیایکشور زیبا و پهناورمان به ادامه حیات مشغول است .زاید مودب ثامن الحجج رضای آل محمد روحت شاد محمدساعدی

قاری قرآن چهارشنبه 14 مرداد 1394 ساعت 22:09

سلام
بعضی از انسانها هستند که ظاهرشون نشون نمیده و کاری به کار مردم ندارند و کمترتو جمعیت میشه پیداشون کردولی در باطن و عمل از من مبتدی خیلی بالاتر و مردترند این بنده های خدادر آخرت اجری گرانبها دارند مثل شهدا در قهقه مستانه شان عند ربهم یرزقون
این عمل انسان همان دعای (((اللهم اجعل عواقبا امورنا خیرا)))هستش امیدوارم من هم یکی از این بنده های مخلص خدا باشم تا پیش ارباب بیدستمون روسفیدشوم
خدایش رحمت کند

یکی آرزو داره شهید شه، یکی هم مثل من میبینه توفیق شهادت نداره، سال ۸۷ میره ثبت نام میکنه واسه اهدا عضو :)) الان ۷ ساله کارت اهدا عضو دارم

همشهری پنج‌شنبه 15 مرداد 1394 ساعت 12:59

سلام علی جان

دلمان برایت تنگ شده است. یادت را به شمعدانی ها پیوند زده ام هیچگاه زرد نخواهد شد.
یادت همیشه سبز؛ همیشه پرگل ؛ گلدانی از یادت؛ خاطراتت؛ حرفهایت؛ صدای خنده های معروفت و ازهمه مهمتر طاقتت بر طاقچه خیالم است.
وهمان طور که استاد عزیزم جناب ساعدی فرمودند:علی اکبر خورشیدی بودکه شکست تا ستاره ها زندگی دوباره بیابند. روحش شاد ویادش گرامی

العبد پنج‌شنبه 15 مرداد 1394 ساعت 14:33

بهرام جان انشالله به آرزوت برسی داداش

نوکرتم

سلام علیکم
کار ما شده پیام تسلیت به دوستان و آشنایان که مفت از دست می دهیم و فقط آه از نهادمان بلند می شود که چرا؟ چگونه؟ اما باید بدانیم که یک روزی هم نوبت ما می شود
من و این بار گناهان ای وای
چه کنم چه کنم چه کنم.
به یاد دوست:
اشک تو چشمام جمع شده بود و بغض گلوم رو گرفته بود ...

گلاب و گل بود که روی سنگ ریخته میشد ...

با گریه به مرد گفتم : آخه چرا مرد ؟ این انصافه ؟ ... اینهمه دعا کردیم از کما بیاد بیرون ! اینهمه نذر کردیم و قران خوندیم از پیش ما نره ؟ پس چرا خدا به حرف ما گوش نداد ؟
چشمانش رو با دستش پاک کرد و گفت : چون خدا به حرف و دعای اون بیشتر گوش کرد ، اونی که حرفش پیش خدا از حرف ما بیشتر خریدار داشت. مطمئنم که خودش نخواست برگرده و بین ما و خدا ، خدا رو انتخاب کرد و این زیباترین انصاف خداونده در مورد کسی که با رفتنش چند بیمار نیازمند به اهدای عضو رو به زندگی برگردونده ...
با احترام به شخصی که اعضای بدنش را به جند نفر اهدا نمود
الفاتحه مع الصلوات
روابط عمومی هیأت عاشقان ثارالله مأمونیه

هادی کاوسی شنبه 17 مرداد 1394 ساعت 10:06

چو رخت خویش بر بستیم ازین خاک
همه گفتند که با ما آشنا بود
ولیکن کس ندانست این مسافر
چه گفت و با که گفت و از کجا گفت
خدایش بیامرزد

عباس دهقان شنبه 17 مرداد 1394 ساعت 14:58

روزها فکر من این است و همه شب سخنم
که چرا غافل از احوال دل خویشتنم
از کجا آمده ام آمدنم بهر چه بود
به کجا میروم آخر ننمایی وطنم
مانده ام سخت عجب کز چه سبب ساخت مرا
یا چه بوده است مراد وی از این ساختنم
آنچه از عالم عِلوی است من آن می گویم
رخت خود باز بر آنم که همانجا فکنم
مرغ باغ ملکوتم نِیم از عالم خاک
چند روزی قفسی ساخته اند از بدنم
کیست آن گوش که او می شنود آوازم
یا کدام است سخن می کند اندر دهنم
کیست در دیده که از دیده برون می نگرد
یا چه جان است نگویی که منش پیرهنم
تا به تحقیق مرا منزل و ره ننمایی
یک دم آرام نگیرم نفسی دم نزنم
می وصلم بچشان تا در زندان ابد
به یکی عربده مستانه به هم درشکنم
من به خود نامدم اینجا که به خود باز روم
آنکه آورد مرا باز برد تا وطنم
تو مپندار که من شعر به خود می گویم
تا که هشیارم و بیدار یکی دم نزنم
انالله و اناالیه الراجعون
در قهقهه مستانه اش عند ربهم یرزقون

زهرا محمدی پنج‌شنبه 5 شهریور 1394 ساعت 11:55

با سلام متن بالا بسیار زیبا بود .من واقعا متاسف شدم خدا بیامرزد تمام اسیران خاک را

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد