نکته اول : یک موضوع تربیتی مهم در این دیالوگ هست که باید بهش توجه کرد
نکتـه دوم : ایـــــن دیـــالـــوگ رو بــــــایـــد بــــا حــس خــونـــد!
پــاش کـه بیفتـه تـو ایـن خونـه دلنـگ و دلینـگ راه می ندازی و تـن دخترات
لبـاس های تیتیش مامانی میکنی و یه وجب پایین دامنشونو قیچی میزنی و حالا
با اون هـــا هـرچی هسـت ، تولـد، عیـد، شـب یلـداست، هـرچی کـه هست
تــــا الــــی صبــح تـــو ایــن خــونه بـــزن و بکــوب راه می نــدازی...
پاش کــه بیفتــه چشمتـــو بــه رو اون ســرخ و سفیــدایی کـه دخـتـرات
عیـــــن کاهـــگــــل رو صــــورتشــــون میمــــالـــن می بنـــدی . ..
پـــــاش کـــه بیفتــــه یــــادت میـــــره کــــه روســــری واســـــه
پــــوشـــونـــــدن موســـــت نـــه چـــراغونــــی کــردن سـر منار...
پاش که بیفته مــاهی 200هزار تومــن پول تلفن جیبی دختراتو میدی و جرآتم
نداری کـه بگـی ایـن 200 هزار تومنـو ایـن یه الف بچه با کی اختلاط میکنه ...
پ. ن : وقتــی هنـر در خدمــت ارزشـها باشه چقـدر خـوب کار انجام می گیره
و خــــــــــدا نکنــــــــه کــــه هنــــر در خــدمــت ضـدارزشهـا باشه
ستـاره شـدن فقط به درخشـش فنـی نیست. باید اسباب بزرگی همه آماده کنی
عقـاب شـدنِ احمــدرضـای عابـدزاده فقط کار آن سیوهای خانمانبرانداز نبود
او پکیـج کامـلـی از جذابیـت تـوی جیبش داشـت؛ از خنــدههای کـودکـانه تا
مـدل مـوی پشـتبلنـد که خـوراک آن روزها بود، از شَربازیهای شیرینی که تا
گرفتن دست و پای حریف کـرهای و بیرون کشیدن او از میـدان جلـو میرفت تا
شوخـیهایـش با مـژدوا کـه انگـار وقتی مُهـر این دو نفر پایش میخورد دیگر
زننـده نبود ! از راه رفتنش روی اعصاب حریف هم که دیگر نگو. وای به روزی که
هـوس میکرد توپ را یکدسـتی جمـع کند. اصلا میشـد در دادسرای تهران به
جـــــــرم تحقیــــــر کــــردن حـــریـف از او شکـــــایــت کــــرد
او خلق و خوی عجیبی داشت. میتوانست آدم را یاد جوانهای بیکلّهای بیانـدازد
کـه روی بــازویشـان، بـا دستخـط لـرزانِ زیـدی در حبـس، خـال کوبیده انـد
پــررو ولــی بـا ادب!! اصـلا در بـزرگیاش همیـن بس که ما امروز نشستـهایم
و به بهانهی تولد ۴۸سالگیاش داریم از او مینویسیم. این نوشتن، یعنی اقرار به
اینکه روزنامههای ما را قرار است احمــد «بفـروش» کنـد نه هیـچکدام از ایـن
ستـارههـای شـکسـتـنـی ِ نســلِ آمپـــول. یعنــی اقـــرار بــه ایــن کــه
میــان بازیکنـان مـا هنـوز کسـی ظهـور نکرده که بچهها پوستر عابـدزاده را از
روی دیــوار پــاییـــن بکشـــنـــد و عــکـــس او را بــچــسبـــاننـــد
کاش افتد به دلش خواهر خود را نبرد
یـا اگـر بـرد دگـر دختـر خود را نبرد
چند روزیست خدایا که پسـر دارشده
یارب ای کاش على اصغر خود را نبرد
28رجب، سالروز حرکت امام حسین علیه السلام از مدینه به سوی مکه
بسم الله الرحمن الرحیم
به اطلاع همشهریان عزیز می رساند هیأت عاشقان ثارالله مأمونیه در نظر دارد در روز میلاد فرخنده منجی عالم بشریت حضرت حجت ابن الحسن حضرت مهدی عجل اله تعالی فرجه الشریف صبح جمعه دعای ندبه برگزار نماید لذا از عموم برادران و خواهران دعوت به عمل می آورد که در این مراسم به صرف صبحانه شرکت نمایند.
سخنران : حجت الاسلام والمسلمین نصیری از تهران
مداح کشوری : حاج رضا ایزدی از هیأت رزمندگان شهر مقدس قم
زمان : روز جمعه مورخ 1393/03/23 همزمان با میلاد امام زمان (عج) از ساعت 06:00 صبح
مکان : مسجد صاحب الزمان مأمونیه
گــــــــــــوجـــــــــــــــــه سبـــــــــــــــــــــــز
پ ن : دست شوما درد نکنه، چسبید
البت به خودم که نرسید
اهل بیت گرامی قاپان قاپان نمودن(استعاره از خیلی خوردن )
امیــر دریـادار حبیـبالله سیــاری:
وقتـــی نـــاوگــروه مــا وارد اقیانـوس آرام شـد،
نــاو آمریکــایـی
کـه در نزدیکـی آنهـا قرار داشت،
از ناوشکن ما پرسیـد شما اینجا چـه کار می کنیـــد؟
فــرمــانــده مــا در جــواب بــه آنهـــا گفـــت:
شمــا خــودتـــان اینــجــا چـه کـــار میکنیــد؟
ایــن منطقه بـه کشور ما نزدیــکتـر است تا شـما!
ناو آمریکایـی
موضـع خود را تغییــر داده و با لحن آرامتـری میگویـد :
مـا قصد بـدی نداشتیـم و میخواهیـم بدانیـم مقصـد شمـا کجاســت؟!
ایــن بـار هم فرمانـده مـا جـواب داد : مـا مشغول دریانـوردی هستیـم.
نـاو آمریکایـی
مجـددا اظهـار میدارد که ما فقـط میخواستیـم بـه شما
بگــوییــم اگــر قصـــد ورود بــــه اقیــانــــوس آرام را داریــــد،
بـدانیـد کـه ایـن اقیانـوس (به لحاظ جوی) خـراب است و ممکن اسـت
با مشکل روبرو شویــد که فرمانده ناوگروه ایرانـی با اقتدار به آنها گفت:
مــا مــرد دریــاهای سخـت هستیــم
عکس العمل رسانه های جهانی در آزاد سازی خرمشهر
خبرگزاری فرانسه در قاهره(12-3-61) : بازپس گیری خرمشهر از سوی ایران نگرانی در قاهره را افزایش داده است.
رادیو بی بی سی (5-3-61) : پس از 20 ماه که خرمشهر در دست عراقی ها بوده،اینک ایران این شهر را مجددا به تصرف در آورده است.چند ساعتی است که عراق اعلامیه ای منتشر نکرده است.خبرنگار بی بی سی در نیکوزیا می گوید سکوت غیر عادی عراق نشان می دهد که وضع از نظر عراقی ها خیلی خراب است.
حجت الاسلام نبویان( نماینده تهران) خطاب به ظریف :
انقــــلاب شـــد ، نیـــامــدی
جــنـــــگ شـــد نیـــامــدی
(شما) یه بار صدای تیر نشنیده اید
شمـا می دانید شهیــد یعنی چه ؟
یتیـم یعنـی چه ؟
شمـا بـرای چـه چیز بایـد دلواپس باشید برای کشور؟
... آنگاه که می گفت توی بیمارستان صحرایی وقتی خواستـم
برای کمک به دکتر برای عمل جراحی مجروحی که خونریـزی
شدیدی داشت وارد اتاق عمل شوم ، دکتر خواست چـادرم را
در بیاورم تا راحت تر بتوانم کمک کنم . داشتم از کنار مجروح
رد مـی شـدم تــا بـروم داخـل اتـاق و چـادرم را دربیـاورم
مجروح که برای لحظه ای به هوش آمده بود و صحبتهای ما را
شنیده بود ، به سختـی گوشه چادرم را گرفت و بریده بریده و
به سختی گفت :
" مـن دارم مـی روم تــا تــو چــــادرت را در نیــاوری ".
چــــادرم تــــوی مشــتـــش بـــود کــه شهیـد شد.
از آن به بعـد در بدترین شرایط هم چادرم را کنار نگذاشتم...
پـ نـ : خانم لیلا حاتمی بوسیدن یه غربی به چه قیمت ؟