خط خطی های ذهن من !×!

خط خطی های ذهن من !×!

بزرگترین لذت در زندگی انجام کاری است که دیگران می گویند نمیتوانی !! ☺
خط خطی های ذهن من !×!

خط خطی های ذهن من !×!

بزرگترین لذت در زندگی انجام کاری است که دیگران می گویند نمیتوانی !! ☺

شهید عباس بابائی ×!×

در سال ۱۳۴۸ وارد نیروی هوایی شدم .

در بدو ورود می بایستی یک سری آموزشها را در نیروی هوایی می دیدیم که از آن جمله آموزش زبان انگلیسی بود.این کلاس ها شروع آشنایی چندین ساله ی من با عباس بابایی بود...

ایشان شخصیت خاصی داشتند واز همه متمایز بودند.در آن دوران بیشتر استادان زن بودند از جمله استاد کلاس زبان که یک زن آمریکایی بود.این استاد زبان برای اینکه فرهنگ مبتذل غرب را رواج دهد،به دانشجویان پیشنهاد شرم آوری داد که، اگر کسی امتحان پایان ترم را ۲۰ بگیرد من یک شب با او خواهم بود.بعد از اعلام نمرات عباس ازهمه نمره اش بیشتر بود او امتحان را ۱۹ گرفته بود. من برگه او را که دیدم تعجب کردم زیرا او یک کلمه ساده را غلط نوشته بود.

و آن استاد هم به عباس گفت: تو عمدأ این کلمه را غلط نوشته ای تا با من نباشی.

آنجا بود که من به عظمت روحی عباس پی بردم.ایشان با این کار درس تقوا و عفت و بزرگواری را به دیگران آموخت...

راوی: "عظیم دربند سری" یکی از دوستان قدیمی شهید بابایی.

15مرداد سالروز شهادت سرلشگر خلبان شهید عباس بابایی گرامی باد...